قدرت عشق

همسر من ناگهان مریض شد، او ۳۰ پوند از وزنش را از دست داد، بی اختیار گریه می‌کرد. خوشحال نبود، از سردرد و ناراحتی اعصاب رنج می‌برد. ساعات کمی می‌خوابید و همیشه خسته بود. رابطه ما در آستانه جدایی بود، او داشت زیبایی‌اش را از دست می‌داد و حاضر به بازی در هیچ فیلمی نبود.
من امیدی نداشتم و فکر می‌کردم به زودی طلاق خواهیم گرفت. وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود.
اول دعا کردم، ناگهان تصمیم دیگری گرفتم. می‌دانستم من زیباترین زن زمین را دارم. او بت زیبایی بیش از نیمی از زنان و مردان زمین است. و من شروع به سرریز کردن او با گل و بوسه و عشق کردم. و هر لحظه او را سورپرایز می‌کردم. فقط برای او زندگی می‌کردم. در جمع فقط در مورد او صحبت می‌کردم. او را در مقابل دوستان مشترکمان ستایش می‌کردم.
او روز به روز شکوفا می‌شد. هر روز بهتر می‌شد، وزن خود را بدست آورد، دیگر عصبی نبود. و من نمی‌دانستم که عشق تا این حد توانایی دارد و پس از آن متوجه یک مطلب شدم:
زن بازتابی از رفتار مردش است. اگر شما زنی را تا نقطه جنون دوست بدارید، او هم به همان مجنون تبدیل خواهد شد


سیاست زن

یک روز، یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف بدی می کنه. بـه طوری که خودرو هردوشون بـه شدت اسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر میبرند.

وقتی که هر دو از ماشینشون که اکنون تبدیل بـه آهن قراضه شده بیرون میان اون خانم بر میگرده میگه: آه چه جالب شما مرد هستید… ببینید چه بروز ماشینامون اومده! همه ی ي چیز داغان شده ولی ما سلامت هستیم. این باید علامت ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و…

زندگی مشترکی را با صلح و صفا شروع کنیم! مرد با هیجان جواب میده:” بله کاملاً” با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشه!” بعد اون زن ادامه میده و میگه:” ببین یک معجزه دیگه. اتومبیل من کاملاً” داغان شده ولی این شیشه مشروب سالمه.

مطمئنا” خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف مبارک رو جشن بگیریم! بعد زن بطری رو بـه مرد میده. مرد سرش رو بـه نشان تصديق تکان میده و درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو مینوشد. بعد بطری رو برمی گرداند بـه زن. زن درب بطری را می بندد و شیشه رو برمی گردونه بـه مرد. مرده میگه شما نمی نوشید؟! زن در پاسخ می گه:نه. فکر می کنم باید منتظر پلیس بشم.


ناپلئون

تهرانيه به پسرش ميگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد

اول کلاسش بود؟...
پسر به پدر جواب داد: پدر جان هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟!!!!!!


جون بلب

غضنفر جونش به لبش میرسه، تف می‌کنه می‌میره


شام

علم بهتر است یا شب یلدا شام خونه مدیر ؟

هههههههه

نخیر این دفعه از اون دفعه ها نیست.

این دفعه علم پیروز شد.

واقعا فکر کردید مدیر به ما شام میده


قیمتها

آیا از موهای زائد خود خسته شده اید؟ چرا تیغ ؟ چرا اپیلاسیون؟ فقط با پیگیری قیمت ها در یک هفته کلیه پشم هایتان خواهد ریخت


ایرانسل0

شترک گرامی , شما برنده دریافت سرویس لغو پیامکهای تبلیغاتی ایرانسل شده اید ,  لطفا رمز یک کارت شارژ 50000 هزار ریالی را به این شماره بفرستید . با تشکر ایرانسل


فرغون

یادش بخیر اون روزا دستامو میگرفتی و با هم تو خیابون میچرخیدیم تموم عشقت من بودم . امضا فرقون


قانون

یک قانون نانوشته هست که می گه:
هر موقع نگاهت به زمین میفته
دقیقا همون نقطه ای که صد نفر اونجا تف کردنو می بینی


خانم

به غضنفر میگن : خانمت فوت کرده ، بسوزونیمش یا خاکش کنیم ؟؟؟ میگه : اصلا ریسک نکنین ؛ اول بسوزونیدش بعد خاکش کنین


نمره

طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم،
مادرم مریض بابام مرده، ۲ شیفت کار میکنم
واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا: اســـــتــــــــــــــــــــــــــــــــــاد


صبورس شب

من صبورم اما ... ، بی دلیل از قفس کهنه ی شب میترسم ، بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند ، میترسم


صابون

یه سوال حياتي داشتم خواهش مي کنم جواب بدين.......
صابون با س صابون نوشته مي شه يا ص ثابون يا ث سابون؟؟خواهش مي کنم جواب بدين برام خيليييييي مهمه


جلسه

مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟

 

گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟

گفت خداییش نه و ول کرد رفت


زاپاس

“از درد تنهایی بمیر، اما زاپاس عشق کسی نشو…”
خوب، سوالی که پیش میاد اینه که: عروسک این بچه رو کی برداشته


فانتزی

کی از فانتزیام اینه که دارم پوفک میخورم
بعد یهو تمام پفکا بریزه رو زمین....بعد مادرم ببینه بیاد بهم بگه:
مهدی...عزیز دلم عیب نداره مامان قربونت بشه
الهی من فدات شم
خودم همشو جمع میکنم
نمیدونی چ حالی میده خدا
انگار به خر ینجه با دلستر هلو دادی
بعدش از خوشحالی سکته کنم بمیرم جنازمو ببرن 
تو قسمت ذخیره های افق
اخه جدیدا میگن افق پر شده
اصن یه وضی:


عطسه

تـــنـها قســــمـــت خـــوب سرمـــا خوردگــــی ، عطسه کــــردنشه! 
هـــــمـــیــــن


رسیدن

تو مسیر رسیدن بهار شاخه های خشکیده دلتو تو آتیش امروز بسوزون تا گرم شه دل مهربونت!

 

۴شنبه سوری مبارک


مست

يك سوسكه مست ميكنه، شب ميره بغل دمپايي ميخوابه


غذا

اگه مسئول پخش غذا هستید همیشه اول به پیرزنا غذا بدید، اگه بهشون نرسه یه فحشایی بهتون میدن تو عرش خدا سه روز عزای عمومی اعلام میشه.